ابلاغ
سایت کانون ابلاغ اندیشه های شریعتی

WWW.KANOONEBLAGH.ORG

.
آزادي، در دامن اسارت مي زايد، در زنجير رشد مي كند، از ستم تغذيه مي كند، با غصب بيدار مي شود. . . هان، اين سرنوشت آزادي است!
در حاشیه سفر و سخنان "قم"

«ولی فقیه در جامهء وحشت و هراس»

جنبش نوین ملی ایران راه خود را تا سرنگونی رژیم ولایت فقیه و جایگزینی آن با "جمهوری ایران" ادامه خواهد داد.
در این مسیر اندیشه شریعتی بعنوان "تنها" آلترناتیو اسلام ارتجاعی نقش آگاهی بخش خود راهمچنان ایفاء خواهد نمود…
ادامه مطلب »

تخریب شریعتی با نام شریعتی

در حاشیه مراسم بزرگداشت سالروز شهادت معلم انقلاب شهید شریعتی

در میان افراد و گروههای دوستدار یا هوادار شریعتی، عملکرد طیفی از آنها اساسا با راه و روش شریعتی همخوانی ندارد. به یاد دارید که وقتی شریعتی پس از پایان دوران تحصیلاتش در فرانسه، با توجه به رسالتی که برای خود قائل بود، تصمیم به بازگشت به ایران گرفت و به خاطر مجموعه فعالیتهای سیاسی اش در فرانسه، در مرز دستگیر و به مدت شش ماه زندانی شد.
شریعتی برای ورود به ایران و برای ادامه فعالیتش نه به هیچ مقامی نامه نوشت و نه از کسی اجازه فعالیت درخواست نمود. او با آنکه بعنوان یک چهره آزادیخواه و مسئول، به عواقب فعالیتهایش آگاه بود، اما همواره آماده پرداخت بهای لازم برای عملکرد خود بود.

نمونه دیگر آنکه، شریعتی بخاطر روح حساس و احساس مسئولیت شدید سیاسی، در برابر اعدام زندانیان سیاسی واکنش نشان می داد و با "توجیه کار ایدئولوژیک" از کنار پدیده سرکوب بسکوت عبور نمی کرد ، بر عکس مواضع قاطع و مشخصی در قبال آن اتخاذ می نمود.
حال چرا این دو نمونه مطرح شد؟
یکسال از آغاز جنبش نوین مردمی در ایران می گذرد. زنان، مردان و جوانان این میهن، بی توجه به ممنوعیتهای تحمیل شده از سوی نظام، به خیابانها می آیند و فریاد آزادیخواهی سر می دهند. در حالی که ولی فقیه و ماموران سرکوبگرش، اعتراضات مردمی را با گلوله پاسخ می دهد، جوانان را در کهریزکهای خود با توسل به بی رحمانه ترین شکنجه ها "می کشد" و زنان و مردان برخاسته را در "سگدونی ها" به زنجیر می کشد، یا آنان را بخاطر فریاد یک "نه" و یا پرتاب یک "سنگ" به چوبهء اعدام می سپارد.
در چنین شرایطی دسته ای از "شرمندگان و بازنشستگان سیاسی" که گویا در سیاره دیگری زندگی می کنند از دم و دستگاه همین جنایتکاران "تقاضا صدور اجازه" برگزاری مراسم بزرگداشت شریعتی را می نمایند! و سپس بیانیه نیز صادر می کنند و از اینکه «... امسال دومین سالی است که امکان برگزاری این مراسم فراهم نمی شود» ابراز تعجب و ناخرسندی می کنند!
این افراد گویا نمی دانند اندیشه شریعتی در تضاد بنیادین با موجودیت استبداد مذهبی حاکم بر میهنمان، قرار دارد! گویا نمی دانند فرزندان و رهروان راستین شریعتی توسط همین جنایت پیشگان به شهادت رسیده اند! گویا نمی دانند فرزندان و رهروان راستین شریعتی توسط همین حاکمیت ولایی تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفته اند! و یا میدانند و خود را به خواب خرگوشی زده اند!
جایگاه شریعتی و پویندگان راه سرخ او در کنار ندا و سهراب و فرزاد، در کنار صدها شهید پاک جنبش نوین مردمی است؛ جایگاه او در کف خیابانها، در درون شکنجه گاهها، در کنار مادران عزادار است.
شریعتی که با زبان مردم سخن می گفت توانست اندیشه خود را به میان توده ها ببرد، آنگاه طیفی در صدند تا او را در چارچوب جلسات "مجاز!"، در غیاب مخاطبان مردمی و در لفافه سخنانی بیروح، به زنجیر کشند!
براستی اگر در یک فرض اجازه برگزاری مراسم درخواستی "صادر" می گردید، برگزارکنندگان آن اجازه شعار "مرگ بر دیکتاتور" را می دادند؟! یا از آنجا که "متعهد" گردیده بودند، "هیس، هیس" می کردند! افتضاحی مشابه آنچه در آذر ماه گذشته در مراسم بزرگداشت تولد معلم در مشهد و در حضور همین حضرات پیش آمد.
اگر اینان را جسارتی باقی است، به میدان مردم پای نهند و همصدا با آنان فریاد زنند "مرگ بر ولایت فقیه" ، و اگر شهامتی در چنته نیست و تهمت "محارب" هم برای آدمهای "محترم" چون اینان قباهت آور است! در اینصورت سر در کسب و کار خویش گیرند و نام و جایگاه خویش محترم دارند.توصیه رهروان راستین خط شریعتی به آنان اینست: شمایانی که قادر به آوردن جرعه آبی در این بیکران صحرای بر آشفته نیستید، لا اقل کوزه را نشکنید....

والسلام علی من التبع الهدی
تیر ماه 1389