ابلاغ
سایت کانون ابلاغ اندیشه های شریعتی

WWW.KANOONEBLAGH.ORG

.
آزادي، در دامن اسارت مي زايد، در زنجير رشد مي كند، از ستم تغذيه مي كند، با غصب بيدار مي شود. . . هان، اين سرنوشت آزادي است!
در حاشیه سفر و سخنان "قم"

«ولی فقیه در جامهء وحشت و هراس»

جنبش نوین ملی ایران راه خود را تا سرنگونی رژیم ولایت فقیه و جایگزینی آن با "جمهوری ایران" ادامه خواهد داد.
در این مسیر اندیشه شریعتی بعنوان "تنها" آلترناتیو اسلام ارتجاعی نقش آگاهی بخش خود راهمچنان ایفاء خواهد نمود…
ادامه مطلب »

مصاحبه ای با فاطمه فلاح، مادر شهید کیانوش آسا

« هیچ یک از فشارها و تهدید ها باعث نمی شود من از خون بچه بیگناه ام بگذرم. کیانوش من یک جوان نمونه و تکیه گاه من بود. من ساکت نخواهم ماند تا روز مجازات آمران و قاتلان فرزندم . کسی که دستور کشتن بچه های ما را داده چه کسی است چه کسی او را کشت و.... و به هیچ عنوان کوتاه نخواهم آمد»

خانم فلاح، شما در شکایتی خواهان معرفی قاتل فرزندتان شده بودید. این شکایت چه شد و پی گیری هایتان چه نتیجه ای داشته است؟
هیچ جوابی تاکنون به ما نداده اند. دو بار از دادسرای جنایی ما را احضار کردند. رفتیم و پرسیدند که خواسته شما چیست؟
گفتیم ما میخواهیم آمران و عاملان قتل پسرم معرفی و مجازات شود. از طرفی ما مطمئن هستیم که کیانوش، روز 25 خرداد تیر خورده اما 29 خرداد او را تحویل پزشکی قانونی داده اند و در گزارش پزشکی قانونی نوشته شده که "تحویل جسد توسط افراد ناشناس" ما میخواهیم روشن شود این 4 روز پسرم کجا بوده و در چه شرایطی قرار داشته و کی کشته شده است.

پرونده شکایت شما در داد سرای جنایی تهران است؟
در ابتدا بله در این دادسرا بود اما مدتی است که ارجاع داده اند به اداره آگاهی و می گویند چون پرونده قتل است آگاهی باید رسیدگی کند.
شما قبلا در نامه ای به رئیس قوه قضائیه خواستار روشن شدن چگونگی کشته شدن فرزندتان شده بودید. آیا از دفتر رئیس قوه قضائیه و یا از جانب ایشان پاسخی به نامه شما داده شد؟
ما این نامه را همزمان با رئیس قوه قضائیه به جاهای مختلفی فرستادیم از جمله کمیته رسیدگی به حوادث بعد از انتخابات که از سوی مجلس تشکیل شده بود، رئیس مجلس شورای اسلامی، نمایندگان کرمانشاه در مجلس، رئیس دانشگاه علم و صنعت و همچنین آقایان موسوی و کروبی، اما هیچ پاسخ و واکنشی از سوی رئیس قوه قضائیه که در اصل ایشان مورد خطاب ما بودند، ندیدیم و هیچ توجهی به درخواست ما نشد. از میان تمام این ارگان ها و افرادی که نامه را برایشان فرستادیم فقط دفتر آقای علی لاریجانی، به ما جواب داد که آن هم نوشته بود نامه را به دادستانی تهران ارجاع داده است.

آقای موسوی و آقای کروبی هم جوابی ندادند؟
ما با آنها دیدار داشتیم و تمام قضایا را توضیح دادیم اما مدارک مربوط به این مساله همراهمان نبود. آقای کروبی از ما خواستند نامه پزشکی قانونی و تمام مدارک موجود را برای کمیته ای که ایشان و آقای موسوی برای پی گیری آسیب دیدگان بعد از انتخابات تشکیل داده بودند و آقای دکتر بهشتی رئیس این کمیته بود بفرستیم. ما هم همه مدارک را فرستادیم اما دقیقا یک روز بعد از رسیدن مدارک ما، به این کمیته حمله کردند و تمام مدارک و اسناد کمیته را با خود بردند.

شما پیشتر اعلام کرده بودید که پسرتان بعد از اصابت گلوله، مفقود شده بود. گویا شاهدان عینی تیرخوردن کیانوش، در این زمینه توضیحاتی به شما داده بودند. ممکن است در این زمینه توضیح دهید؟
کیانوش به اتفاق دوستان خودش در تجمع 25 خرداد شرکت کرده اما بعد از شلوغی و ازدحام جمعیت از دوستانش جدا شده بود. وقتی تیر می خورد کسانی که شاهد بودند بعد از مدتی ما را پیدا کردند و گفتند که کیانوش را نمی شناختند و او بعد از اصابت گلوله، خودش را معرفی کرده است. یعنی وقتی کیانوش از پهلو تیر میخورد می افتد و مردم به کمک او می آیند و او را جابجا میکنند، او اسم خود را می گوید. این شاهدان می گفتند که کیانوش تا قبل از اینکه سوار آمبولانس شود و از محل دور شود فقط یک تیر در ناحیه پهلو خورده بود و وضعیتش چنان نبود که منجر به مرگ شود بلکه سرحال بود و با آنان حرف میزد اما از زمانی که او را به همراه چند نفر دیگر که آنها نیز تیر خورده بودند با آمبولانس از آنجا می برند دیگر هیچ کسی خبر ندارد چه اتفاقی افتاده است.

اما وقتی شما پیکر کیانوش را دیدید جای دو گلوله بر پیکر او وجود داشت؛ درست است؟
بله ما روز 3 تیر جسد کیانوش را از روی عکس هایی که نشانمان دادند شناسایی کردیم. چهره اش به شدت تغییر کرده بود و دهانش پر از خون بود و باور نمیکردیم کیانوش است تا اینکه نامه رویت جسد راگرفتیم و پیکر او را 4 تیر ماه دیدیم. در حالیکه شاهدان عینی گفته بودند فقط یک تیر به پهلوی کیانوش خورده بود که او را سوار آمبولانس برده اند اما در پیکر پسرم جای دو گلوله بود که گلوله دوم به پایین گردن او اصابت کرده بود. کالبد شکافی هم شده بود و تمام لباس هایش را برداشته بودند.

در گواهی پزشکی قانونی، چه علتی برای فوت کیانوش ذکر شده بود؟
در گواهی پزشکی قانونی علت مرگ را اصابت گلوله نوشته بودند اما همانطور که در نامه به رئیس قوه قضائیه هم نوشته بودیم تنها نوشته بودند اصابت گلوله و هیچ توضیحی نداده بودند که اسلحه از چه نوعی بوده و گلوله ها هر دو از یک جنس بوده یا اینکه کیانوش چه روزی در گذشته است. ما در این زمینه حتی به قاضی پرونده نیز اعتراض کردیم و توضیح خواستیم اما تنها جوابی که به ما دادند این بود که فقط در حد همان گواهی پزشکی قانونی اطلاع دارند و چیز دیگری نمیدانند.

خانم آسا، بعد از شهادت کیانوش، فرزند دیگر شما نیز بازداشت شد. آیا این بازداشت در راستای تحت فشار قرار دادن خانواده شما برای سکوت صورت گرفت یا علت دیگری داشت؟
کامران، برای پی گیری شکایت ما به طور مداوم در تهران رفت آمد داشت. از ما دعوت شده بود در مراسم 16 آذر در دانشگاه علم و صنعت که کیانوش دانشجوی آن بود به صورت نمادین شرکت کنیم. چون خیلی ها به مناسبت روز دانشجو، سر خاک پسرم می آمدند، من نتوانستم تهران بروم و کامران به نمایندگی از ما و با تاج گلی رفت که در مقابل در دانشگاه لباس شخصی ها سراغ او می روند و می گویند که از پلیس امنیت هستند و او نباید وارد دانشگاه شود، چون دانشجویان با حضور او تحریک می شوند. کامران هم موضوع را توضیح میدهد که تاج گل را به نمایندگی از ما قرار است در یکی از کلاس های درس کیانوش بگذارد. به او می گویند سوار ماشین آنها شود تا به اتفاق هم وارد دانشگاه شوند و تاج گل را بگذارد. کامران هم علیرغم میل باطنی اش می پذیرد اما تا سوار می شود او را بازداشت می کنند و به پلیس امینیت می برند و با توجه به نوع بازجویی ها و مسائلی که مطرح کرده اند هدفشان از بازداشت تحت فشار قرار دادن کامران و خانواده ما بوده است.

بازجویی های ایو به چه صورتی بوده و چه مسائلی مطرح شده بود؟
یک بچه مرا کشته بودند و از بچه دیگرم می پرسیدند که چرا کیانوش در تجمع شرکت کرده! یعنی به جای اینکه در خصوص کشته شدن کیانوش به ما پاسخ دهند، ساعت ها از کامران بازجویی میکردند که چرا کیانوش در تجمع 25 خرداد شرکت کرده است. به کامران گفته بودند که قاتل کیانوش را در دوستان نزدیک او پیدا کنید و به این شکل دنبال قضیه نروید و.... از طرف دیگر درباره مواضع و عملکردهای آقای میرحسین موسوی، آقای کروبی، آقای خاتمی و فرزندان آقای هاشمی، ساعت ها از کامران بازجویی کرده بودند و کامران هم تنها پاسخ داده بود که وکیل مدافع یا سخنگوی آنها نیست.

اتهام کامران چه بود؟ یعنی چه اتهامی به او تفهیم شده است؟
اخلال در نظم و امنیت عمومی اتهامی است که به کامران نسبت دادند اما هیچ وقت هم به او تفهیم نکردند. کامران روز دوشنبه بازداشت و در پلیس امنیت، 5 ساعت بازجویی شده بود در حالیکه فیلمبرداری میکردند؛ سپس او را به بازداشتگاهی در حوالی میدان انقلاب منتقل کرده بودندکه بیش از 300 نفر از بازداشت شدگان روز عاشورا نیز در آن بازداشتگاه بودند. دو روز بعد دادیار شعبه 28 دادگاه انقلاب به این بازداشتگاه رفته و بازداشت شدگان را ظرف یک تا سه دقیقه محاکمه کرده است. برخی را با کفالت و برخی را با وثیقه آزاد کرده و تعدادی را نیز که کامران جزو آنها بود به زندان اوین منتقل کرده است.همان جا به کامران گفته که اتهامت اخلال در نظم و امنیت عمومی است. بعد از دو ماه هم که با قرار کفالت کامران را در 14 بهمن آزاد کردند.

گویا پسر دیگر شما نیز بازداشت شده بود. جریان چه بود؟
بله روز پنج شنبه آخر سال، سر خاک کیانوش، پسر بزرگم را بازداشت کردند و ما به اتفاق همه اعضای خانواده مقابل اداره اطلاعات تجمع کردیم. گفتند بروید او را آزاد می کنیم؛ اما گفتیم تا او را آزاد نکنید هیچ جا نمی رویم. بعد گفتند در صورتی او را آزاد می کنیم که موضوع بازداشت او را اعلام نکنید و به هیچ عنوان مساله را خبری نکنید و آزاد کردند.

غیر از این موارد، خانواده شما مورد تهدیدات دیگری نیز قرار گرفته است؟
ما تحت نظر هستیم و همه رفت و آمد ها و تلفن های ما را کنترل میکنند.در تمام این مدت حتی یکبار نتوانستیم با خیال راحت سر خاک کیانوش، بچه ام برویم. همیشه سر خاک پر است از ماموران امنیتی و روزهایی که مناسبات خاصی است حتی 6 تا 7 ماشین را پر از مامور زن و مرد، مستقر می کنند اما روزهای عادی ماموران امنیتی به صورت لباس شخصی حضور دارند حتی با ما به بهانه قرائت فاتحه برای کیانوش سر خاک او می نشینند.

گویا به منزل شما نیز مراجعه کرده و تذکراتی نیز به شما داده اند. درست است؟
بله در هر مناسبتی برای کیانوش مثلا هفتم، چهلم و.... بارها تذکر داده اند که سکوت کنید و نگذارید شلوغ شود و شعاری سر داده شود و در سکوت برگزار کنید. بیشتر تلاش کرده اند اوضاع در کنترلشان باشد.

با همه این فشارها و تهدیدها، شما همچنان پی گیر پرونده کیانوش و معرفی قاتلان او هستید؟
هیچ یک از فشارها و تهدید ها باعث نمی شود من از خون بچه بیگناه ام بگذرم. کیانوش من یک جوان نمونه و تکیه گاه من بود. او جگر گوشه من بود که خونش را ریختند و باید توضیح دهند چرا او را کشتند. چرا او که یک گلوله خورده بود در بدنش دو گلوله وجود دارد گلوله دوم را کجا و چرا به او زده اند؟ کسی که دستور کشتن بچه های ما را داده چه کسی است چه کسی او را کشت و.... و به هیچ عنوان کوتاه نخواهم آمد.
از طرفی بچه ام را کشته اند از طرف دیگر بچه دیگرم را با لباس عزا، بازداشت کرده و در زندان قزل حصار با سارقان حرفه ای و قاچاقچیان در یک اتاق نگه داشته اند. وقتی کامران آزاد شد تا مدتها تحت نظر پزشک بود و تب روده کرده بود. دخترم که باید دنبال درس و دانشگاه و کارش می بود دو ماه تمام زندگی اش در مقابل دادگاه انقلاب گذشت. دختر دیگرم دو سال تمام درس خواند برای کنکور و روز کنکورش، پیکر برادرش تشییع شد و دیگر روحیه درس خواندن ندارد. زندگی ما را کاملا به هم ریخته اند و من از خون فرزندم نخواهم گذشت. چگونه فکر میکنند این تهدید ها مرا ساکت می کند؟باور می کنید من هنوز هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم در ته ذهنم به خود می گویم امروز به کیانوش بگویم فلان کار را بکند اما تا چشمم را باز میکنم عکس او را روی دیوار و تنبورش را کنار دیوار می بینم و تازه در ناباوری یادم می آید که کیانوشی نیست. هنوز هیچ یک از اعضای خانواده ما باور نکرده که کیانوش دیگر نیست. قبلا ها چی فکر میکردم و الان این 9 ماهه چی دیدم و می بینم. من ساکت نخواهم ماند تا روز مجازات آمران و قاتلان فرزندم.

منبع: روز آن لاین
واردشده: 18 فروردین 1389 - 7 آوریل 2010