ابلاغ
سایت کانون ابلاغ اندیشه های شریعتی

WWW.KANOONEBLAGH.ORG

.
آزادي، در دامن اسارت مي زايد، در زنجير رشد مي كند، از ستم تغذيه مي كند، با غصب بيدار مي شود. . . هان، اين سرنوشت آزادي است!
در حاشیه سفر و سخنان "قم"

«ولی فقیه در جامهء وحشت و هراس»

جنبش نوین ملی ایران راه خود را تا سرنگونی رژیم ولایت فقیه و جایگزینی آن با "جمهوری ایران" ادامه خواهد داد.
در این مسیر اندیشه شریعتی بعنوان "تنها" آلترناتیو اسلام ارتجاعی نقش آگاهی بخش خود راهمچنان ایفاء خواهد نمود…
ادامه مطلب »

تغییر! "آری"، اصلاحات! "آری"، ولایت فقیه! "نه"


بیانیه
کانون ابلاغ اندیشه های شریعتی



تغییر! "آری"،
اصلاحات! "آری"،
ولایت فقیه!، "نه"

با درود بی پایان بر شهدای جنبش نوین مردمی و تعظیم در مقابل اراده پولادین و شجاعت زنان، مردان و جوانانی که در خیزش هفت ماهه خود، برگ نوینی در مبارزات دیرینه میهن کهنمان در مسیر کسب آزادی و استقلال گشوده و مهیب ترین استبداد حاکم بر ایران را عقب رانده اند.

عظمت این جنبش که در نقطه عطف خود، در روز عاشورا، به پیروزی بزرگی در مقابل حاکمیت دست یافت، به هنگامی برجسته و متمایزتر میگردد که در مصاف با خشن ترین، وحشی ترین و بی مهاباترین دیکتاتوری تاریخ بشر، یعنی "استبداد مذهبی" قرار گرفته است.

گرچه این جنبش، در قدمهای نخستین خویش، پیرامون مسئله انتخابات شکل گرفت، اما سپس موفق گردید تا با گامهایی مصمم و استوار بسوی خواستهای اصلی و اهداف بنیادین تر، شتاب بردارد. عصیان بر علیه شخص خامنه ای، رد اصل "ولایت فقیه"، شورش بر "نظام جمهوری اسلامی" اساسی ترین شعارهای امروز مردم را تشکیل میدهند. آنان دیگر نمی خواهند در مقابل چنین رژیمی سکوت کنند و سرکوبها، شکنجه ها، تجاوزات و کشتار فرزندان بیگناهشان را تحمل نمایند؛ آنان دیگر نمی توانند نظامی را لبیک گویند که بنام "اسلام، مذهب و خدا" بنیادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی میهنشان را بنابودی کشانده است.

اتحاد تاریخی اقشار مختلف مردم، در روند رشد خویش به جنبشی "ملی"، "فرا گروهی" و "مستقل" ارتقاء یافته که توانسته است از چپ ترین گرایشات تا نیروهای جدا شده از بدنه نظام را، در خودجذب نماید. در این تصویر، طبیعتا "جنبش سبز" به مفهوم اخص آن، همانگونه که در بیانیه اخیر میر حسین موسوی نیز بدان اشاره شده است، تنها بخشی از این حرکت فراگیر تلقی میگردد، که تمامیت آن با ویژگی "ملی" متعلق به همه مردم ایران است.

بر خلاف یاوه گوئیهای دستگاه ولی فقیه، جنبش نوین مردم، حرکتی است "مستقل"، "خودپویا" و "جهت دار". این جنبش از "خارج از کشور"، یا توسط "ابر قدرتها" هدایت نمی شود. قیامی است که استراتژی و تاکتیکهای آن در کف خیابانها وبا خون شهدای آن تکوین و تکمیل گردیده اند.

حرکت امروز مردم ،در عین حال نوزادی نارس که "بناگاه" چند ماه پیش تولد یافته و بگونه ای "غیرطبیعی" و با رشدی "غیرطبیعی تر" به جایگاه امروز رسیده باشد، نیست. درخت تنومند سی ساله مقاومت امروز، نهالی است که در فردای تاسیس جمهوری اسلامی و با آغاز سرکوبها، توسط پیشگامان مجاهد و مبارز ریشه دواند و با خون پاک فرزندان رشید میهن، آبیاری گردید و به نسل جدید مقاومت انتقال یافت.

اصالت تحولات اخیر، متاثر از عنصر "آگاهی سیاسی" عناصر متشکل آن، گذشته از عاجز نمودن رژیم در یافتن چارهء برون رفت از بحرانی که سراپایش را فرا گرفته است، دستاوردهایی تاریخی را بهمراه آورده که تضمین کننده استمرار قیام ملی از یکسو، و ورق خوردن صفحه ای دیگر از تاریخ میهنمان، نوع و شکل رابطه آن با "مذهب و روحانیت" از سوی دیگر، گردیده است. سیر اجتماعی تاریخ ایران پس از عبور از "رژیم شاهنشاهی"، اکنون در حال گذار بازگشت نا پذیر از "دستگاه مذهب ارتجاعی، دین رسمی و تقلید فقهی" میباشد. این پدیده "قلب" انقلاب می باشد. این دستاورد طبیعتا تاثیرات مثبت، تعیین کننده و غیر قابل انکاری در سیر تحولات بعدی، و نیز مسیر تاریخ میهنمان، خواهد گذارد.

جنبش نوین با ویژگیهای اصیل خود و در فرآیند گذار به دموکراسی توانسته است:
1- اسطوره های قدرت و قداست دستگاه ولایت فقیه را که در گذر سالیان ترک برداشته بودند، فروپاشانده و مشروعیت ایدئولوژیک - سیاسی حاکمیت را قطعا نابود سازد. بعبارتی روشنتر، "ولایت فقیه" را بعنوان "دشمن" اصلی میهن ایران و مردم ایران معرفی نماید.

2- با خلع سلاح ایدئولوژیک و پرده دری از چهره تزویرگر استبداد مذهبی، "نظام سیاسی" او را در بحرانی بی همانند و لاعلاج فرو برد و با ایجاد بن بست سیاسی امروز رژیم، مقدمات فروپاشی کامل آنرا آماده سازد.

3- با ایجاد فرسایش روزافزون اقتدار حاکمیت، او را به موضع دفاعی کشاند. پناه بردن به "خشونت بی حد و مرز"، درخواست یکصدای گماشتگان ولی فقیه در "برخورد قاطع با فتنه گران، برپائی مجدد دادگاههای انقلاب، اجرای گسترده احکام اعدام"، مبین ترس و وحشت حاکمیت از گسترش جنبش و بالاخص ضعف و ناتوانی او در یافتن راه حل برون رفت از بحران، می باشد. "قدرت" و "خشونت" رابطهء معکوسی با یکدیگر دارند، دستگیریهای گسترده، شکنجه های وحشیانه، کشتار خیابانی، نه مبین اقتدار که نشانگر موضع دفاعی و عمق ضعف حاکمیت می باشد.

با چنین دستاوردها و ویژگیهائی، این جنبش، قابل "مهار، تخطئه و یا معامله" نخواهد بود. با این حال آنچه سئوال برانگیز است، "نصایح، تئوریها، واسطه گریها و گاها بده بستانهائی" مباشند که از فردای خیزش عاشورا، در برخی گفتارها و نوشتارها، بروز غلیظی یافته اند.

مباحثی چون "امتناع از خشونت"، "اگر حرکت خشونت آمیز شود، جناح قاهر دست بالا را خواهد داشت، آنها برنده بازی خشونت خواهند بود"! "مصلحت ما در این نیست که پای آقای خامنه ای را به میان کشیده و شعار علیه رهبری بدهیم....."، با هر انگیزه ای که مطرح گردند، وبیانگر نظرات هر گرایشی که باشند، خواه اصلاح طلبان و یا نیروهای ملی - مذهبی، میتوانند موجب رضایت خاطر دشمن، آلوده نمودن فضای سیاسی و یا تضعیف اتحاد بزرگ ملی، گردند.
جنبش، با تقدیم صدها شهید، هزاران اسیر و زخمی، در مدتی کوتاه مسیری سخت اما موفق را پیموده است. او خواهد توانست با اتکاء به تجارب اندوخته، حرکت مستقل خود را ادامه داده، تاکتیکهایش را تعیین و شعارهایش را انتخاب نماید. بنابراین او نه نیازمند "قیم"، که نیازمند "همراه" است. همراهانی با هر گرایش و اعتقاد، با هر توان و امکان.

حرکتی که توانسته است "حکومت ولی فقیه مدعی نجات انسان و جهان!" را به درجه ای از ذلالت و خواری کشاند که از پرتاب یک سنگ بهراسد، سنگ پران را "محارب" و جرمشان را "اعدام" نویسد، دیگر خاموشی پذیر نیست. در این صحنه، سفیر گلوله ها، غرش زره پوشها، نعره های "سرداران! سپاه دارالخلافه و گماشتگان سر در آخور بیت المال" کسی را نمی ترسانند، که صفوف مردم را تنگتر کرده واتحاد عمومی را افزون نیز میگردانند.

اینک، پس از گذشت سی سال و اندی، ولی فقیه و پیروان باقیمانده اش به همراه تانکها و توپهایشان، تنها مانده اند. در چنین شرایط حساس، اصرار بر حفظ "ولی فقیه و لاجرم دستگاه و نظامش" چه معنائی داشته و چگونه قابل توجیه میباشد؟!

اگر افراد، گرایشات و جریانهائی که بدلایل خاص خود نمیتوانند یا نمی خواهند در این مرحله بهمراهی با جنبش ادامه دهند لااقل سد راهش نگردند، اگر نمیتوانند به او امید دهند، مأیوسش ننمایند، اگر از ستایش او اکراه میورزند، متهمش نکنند و اگر نمی توانند در این کربلای سرخ، برخاستگان عاشورا را آبی آورند، کوزه اشان را نشکنند.


16 دیماه 1388
6 دسامبر 2010

http://www.kanooneblagh.org/