ابلاغ
سایت کانون ابلاغ اندیشه های شریعتی

WWW.KANOONEBLAGH.ORG

.
آزادي، در دامن اسارت مي زايد، در زنجير رشد مي كند، از ستم تغذيه مي كند، با غصب بيدار مي شود. . . هان، اين سرنوشت آزادي است!
در حاشیه سفر و سخنان "قم"

«ولی فقیه در جامهء وحشت و هراس»

جنبش نوین ملی ایران راه خود را تا سرنگونی رژیم ولایت فقیه و جایگزینی آن با "جمهوری ایران" ادامه خواهد داد.
در این مسیر اندیشه شریعتی بعنوان "تنها" آلترناتیو اسلام ارتجاعی نقش آگاهی بخش خود راهمچنان ایفاء خواهد نمود…
ادامه مطلب »

بیست و نهم اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران

به نقل از نشریه "ابلاغ" - شماره دو - اسفند ماه 1359

تحلیل تاریخ نهضت ملی ایران و تاریخچه ملی شدن صنعت نفت، بی‌آنکه به بررسی قرار داد استعماری «دارسی» که بین دو دولت ایران و انگلیس بسته شد، بپردازیم امکان‌پذیر نیست چرا که عقد این قرارداد استعماری بود که به اعتراض و قیام ملّیون منجر گردید و سرانجام به ملی شدن صنعت نفت، که نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ضد استعماری ملت ماست، انجامید.

بر این مبناست که به بررسی مجمل و کوتاهی از نهضت می‌پردازیم تا شاید این مقدمه آغازی باشد بر بررسی و تحلیل عمیقتری از نهضت ملی ایران و اینکه باز هم از تاریخ تجربه بیاندوزیم پنجاه سال پیش از استقرار مشروطیت، مظفرالدین شاه امتیاز کشف، استخراج توسعه وتهیه، حمل و نقل و فروش نفت و گاز طبیعی را در سراسر ایران جز 5 ایالت شمالی به ویلیام دارسی مهندس تبعه انگلیسی واگذار نمود. مدت واگذاری 60 سال بود. اما این امتیاز نامه بدلیل افزایش و رشد هوشیاری و حساسیت توده ها، در مجلس پس از مشروطه تصویب نشد. اما رضا شاه توانست مدتی بعد با سوزاندن اصل قرار داد و بظاهر لغو آن، همان امتیاز نامه را به شکلی جدید به تصویب مجلس فرمایشی خود رساند و برای تصویب آن نیز جشن بزرگی بر پا کند.

بعد از جنگ جهانی دوم، امپریالیزم آمریکا بعنوان رقیبی نیرومند و جوان در مقابل استعمار پیر و فرتوت انگلیس، پا به میدان گذارد و در چپاول و غارت منافع خلق به مصاف با امپریالیزم انگلیس پرداخت و خواستار مذاکره با دولت ایران برای کسب امتیاز نفت شد. بدنبال آمریکا، شوروی نیز به عنوان متقاضی دیگر وارد صحنه رقابت گردید و باین ترتیب ایران قربانی تضادها و صحنه رقابتهای استعمارگران شد. در این میان دولت ایران نیز هیچیک از این دول استعماری را از غارت و چپاول سرمایه های ملی میهن، بی نصیب نگذارد.

اوضاع داخلی نیز آشفته و مالامال از بحران میبود. زمان، زمان دیکتاتوری رضا خانی بود و شرایط، شرایطی که نیروهای استقلال طلب و آزادیخواه به انواع شکنجه و زندان محکوم شده بودند؛ از جمله دکتر مصدق، پیشوای بزرگ نهضت ملی ایران، نیز در بند یا در تبعید.

بموازات این جریانات، دکتر مصدق در سال 1322 بعنوان نماینده اول مردم تهران وارد مجلس چهاردهم گردید و توانست قانون منع اعطای امتیاز و بهره برداری از منافع نفتی و دیگر ذخایر طبیعی کشور را در آذر 1323 به تصویب مجلس برساند.

تصویب این قانون را می‌توان اولین پیروزی در مبارزات ضد استعماری مردم میهنمان دانست. بدین ترتیب مصدق توانست با اعتراضات و مخالفت پی در پی، با وجود تعداد قلیل نیروهای ملی در مجلس،با اعتراض در مقابل قرارداد استعماری دارسی و تمدید آن و لایحه الحاقی گس گلشائیان و مخالفت با دادن امتیاز نفت شمال به شوروی و … زمینه را برای تصویب طرح پیشنهادی دکتر فاطمی مبنی بر ملی شدن صنعت نفت، فراهم آورد، این طرح عاقبت با تلاش بی‌وقفه ملیون در مجلس سنا تصویب شد.

در این شرایط، نیروهای عمده فعال در صحنه سیاسی عبارت بودند از: جبهه ملی، فدائیان اسلام و حزب توده. در ابتدای تصویب طرح ملی شدن صنعت نفت فدائیان اسلام، با ترور رزم آرا که از مخالفین جدی طرح پیشنهادی ملیون بود، به نوعی پشتیبانی خود را از مصدق اعلام نمودند. اما حزب توده در مرحله عقب تری گام میزد، و نه تنها توانائی پذیرش شعار «ملی شدن صنعت نفت» را نداشت بلکه در شعار لغو قرارداد 1933 دارسی در جا می زد. حال اینکه لغو قراردادی که مورد امضای دولتی قرار می‌گیرد در عرف بین‌المللی مشکلات عظیمی را برای ایران (به مثابه دولت امضاء کننده) بوجود میآورد. اما مصدق توانست با تکیه کردن بر این مسأله که ملی کردن صنایع خودی هر کشور حق قانونی و طبیعی مردم آن است و با مثال آوردن از دولت انگلیس ( که در همان زمان صنایع خویش را ملی کرده بود) مسأله ملی شدن نفت را به عنوان حق مسلم مردم ایران در محافل بین‌المللی مطرح کند، و انرا امری طبیعی و قانونی نشان دهد.

در این میان تضاد میان امپریالیسم آمریکا و امپراطوری انگلیس موجب شده بود که آمریکا از موضع موافقت نسبی با مسأله ملی شدن نفت برخورد کند در حالی که انگلستان با موضع سخت منفی و با مخالفت کامل مسأله را بررسی می‌نمود. این اختلاف موجب شده بود که گروههائی که از تحلیل عینی و صحیح جریانات اجتماعی عاجز بودند، نهضت ملی ایران را جریانی وابسته به آمریکا معرفی کنند که حزب توده پرچمدار این حرکت بود.

مسلم است که اساساً دو نیروی ضد مردمی نمی‌توانند تضاد بنیادینی با یکدیگر داشته باشند، بنابراین تضادهای خویش را برای حفظ موجودیتشان بنحوی علیه منافع خلق، حل می نمایند. تضاد آمریکا و انگلیس نیز از این‌گونه بود و به این ترتیب مدتی پس از تصویب ملی شدن صنعت نفت، کنفرانس واشنگتن که تجلی سازش میان این دو نیروی امپریالیستی می بود تشکیل شد، تا دو

ابر قدرت در جهت حفظ منافع فی مابین در ایران، به وحدت رسیده و بر اصول زیر توافق یابند

- تقویت ایران و حفظ آن به منظور عدم خروج از نفوذ بلوک امپریالیست -

- حفظ منافع بریتانیا و جلوگیری از قطع صدور نفت -

- مخالفت از لطمه وارد شدن به منافع اقتصادی آمریکا – باختر امروز

از دست دادن ایران ( بلحاظ عدم حاکمیت تام) برای انگلیس فاجعه بزرگی بود که پذیرش آن غیر ممکن می نمود. کفتار پیر هنوز در توهم حقیر خویش دست و پا می زد: «خورشید در امپراطوری بریتانیا هرگز غروب نخواهد کرد». بدین ترتیب در ابتدای طرح ملی شدن صنعت نفت، انگلیس به مخالفت شدید با آن پرداخت و از آمریکا نیز در این جهت یاری طلبید. اما قانون ملی کردن صنعت نفت و «خلع ید» امپریالیسم در دهم اردیبهشت 1330 به «توشیح!» رسید. سه روز بعد، دکتر مصدق نخست وزیری ملت ایران را به شرط تصویب این قانون پذیرفت.

مبارزه با امپریالیزم آمریکا و انگلیس و متجاوزین دیگر، ایستادن در مقابل ضربات نیروهای سیاسی – اجتماعی و مقابله با دربار و شاه وارتش از مهمترین مشکلات و مسئولیتهای دکتر مصدق در این مقطع بود. در ابتدای نخست وزیری مصدق، فدائیان اسلام که سهم مهمی در این نهضت برای خود قائل بودند و هم چنین برای تشکیل یک حکومت باصطلاح اسلامی تلاش می کردند، به مصدق پیشنهاداتی نمودند، که عمدتا در برگیرنده مواردی چون اجباری کردن حجاب زنان، ممنوع نمودن مشروبات الکلی، اخراج زنان از ادارات، می بودند

در این میان مصدق بخوبی تشخیص می‌داد در شرایط خطیری که نهضت از هر طرف آماج حملات، دشنامها و توطئه ها قرار گرفته است طرح چنین مسائلی ته تنها زیر بنائی نیست، که خود بهانه‌ای است به دست دشمن و جز ضربه‌پذیر کردن نهضت و ایجاد تفرقه در میان صفوف واحد خلق، نتیجه‌ای نخواهد داشت. در تعاقب این جریان بود که فدائیان اسلام به مخالفت شدید با دولت مصدق برخاستند و حتی به ترور دکتر فاطمی یار انقلابی نهضت و همگام صدیق مصدق و وزیر امور خارجه او، دست یازیدند. فدائیان اسلام بدلیل اندیشه ارتجاعی خود از درک شرایط اجتماعی عاجز بودند و بدین خاطر در صفوف خلق تفرقه ایجاد کرده و مصدق را تنها گذاردند

در این اوضاع و احوال مصدق اولین گام مبارزه را با خلع ید از شرکت نفت ایران که توسط کارکنان انگلیسی اداره میشد، آغاز کرد. گرچه این خلع ید موجب بیکاری کارگران کارخانه شد و منجر به تورم و بحران اقتصادی گردید اما نیرو و اراده خلق، عنصر تکنیک و تخصص را تحت الشعاع قرار دادو

کارگران غیور و زحمتکش نفت توانستند علیرغم نبود بسیاری از امکانات، تولید نفت را بالا برند

امپریالیزم غارتگر انگلیس که استقامت و گستاخی خلق خواب راحت را از چشمانش ربوده بود،برای شکستن این مقاومت، به همراهی آمریکا، ایران را در محاصره اقتصادی قرار داد. اما مصدق نیز از پا ننشست و با انتشار اوراق قرضه در سراسر کشور در مقابل این حیله ایستاد و آنرا با شکست مواجه نمود

با تشکیل جبهه ملی ایران، ناسیونالیزم بعنوان شعاری محکم در مبارزه ضد استعماری، توانست روز بروز گروههای زیادی از مردم را بخود جلب نماید. متأسفانه بدلیل عدم وجود اصول و مبانی روشن و انگیزه‌های واحد ، این حرکت دچار تفرقه، تضاد و اختلافات گوناگون گردید که حاصل آن از جمله انشعاب مظفر بقائی و تشکیل حزب زحمتکشان می بود. از سیاهه اعمال این حزب و بقائی و

ضرباتی که بر جنبش و حکومت مصدق وارد آمد، هر آنچه گوئیم کم گفته ایم، همینقدر که او عملاً همسو و همنوا با دولت انگلیس گردید، شاید کافی باشد.بعدها نیز مشاهده کردیم که آخوند کاشانی چگونه با حمایت از این فرد در مقابل مردم و جنبش ملی مصدق قرار گرفت

در همین دوران بود که انتخابات دوره هفدهم مجلس انجام گرفت. در این دوره بواسطه زدوبندها و سوء‌استفاده های فریبکارانه، عده‌ای از عناصر ضد خلقی که یا خود فئودال و ملاک بودند و یا نمایندگی سیاسی طبقه ملان فئودال را بعهده داشتند وارد مجلس شده و به تشکیل فراکسیونی مخالف دولت مصدق اقدام نمودند که هدف آن زمینه سازی برای سقوط دولت مصدق و جانشینی حکومتی استبدادی به جای آن بود. در همین دوره است که کاشانی به ریاست مجلس برگزیده گردید. دکتر مصدق لایحه اختیارات 6 ماهه را برای اصلاح امور مالی، اقتصادی، قضائی، بانکی و ایجاد سازمانهای ملی به عنوان یک اقدام صروری در جهت اجرای سریع اصلاحات ارضی در این دوره به مجلس برد ضمن تأکید و اصرار در تصدی اختیارات وزارت جنگ. ولی شاه به شدت با این خواسته مخالفت نمود و در نتیجه مصدق اقدام به استعفا کرد

متعاقب آن، شاه قوام، غلام حلقه بگوش را به نخست وزیری برگزید. این عنصر خود فروخته نیز در اولین اقدام با اعلام حکومت نظامی سعی در جلوگیری از حرکات اعتراضی مردم در حمایت از مصدق، نمود. اما ملت دلیر ایران در روز سی ام تیرماه طی تظاهرات و اعتصاب با شکوهی ضمن اعتراض به این توطئه خواستار بازگشت مصدق به مقام نخست وزیری گردیدند. رژیم فاسد و جنایتکار شاه چنان از این حرکت مردمی به وحشت افتاد که دیوانه وار صفوف مردم را توسط مزدوران خود به رگبار بست که در نتیجه عده‌ای کشته و مجروح گردیدند. اما مقررات نظامی و رگبار گلوله ها موجب نگردیدند که مردم از خواست اصلی خود دست بردارند، و در نهایت شاه به بازگشت مصدق به مقام نخست وزیری تن داد

مصدق، بلافاصله پس از بازگشت، دست به انجام یکسری اعمال رادیکال، همچون اخراج اشرف خواهر فاسد شاه از ایران، تعطیل سفارت انگلیس، تعطیل بانک ایران و انگلیس زد و متعاقب آن اختیارات شش ماهه ای را که مجلس با دادن آن‌ها مخالفت می‌کرد، بدست آورد

در این میان امپراطوری زخم خورده انگلیس نالان از شرایط و حیران از هوشیاری و کاردانی مصدق، بر هر دادگاه و محفلی که میسر بود تمسک می جست تا شاید گره ای از مشکلات خود بگشاید. آمریکا نیز که در ابتدا خیال واهی سازش با مصدق و کسب جایگاه بریتانیا را در سر می پروراند، اینک پی برده بود که به این سهولت نخواهد توانست به مقصود خویش نایل آید. به همین دلیل به همسوئی برنامه‌های خود با دولت انگلیس دست یازیدو از سوی دیگر سفیر خود در ایران را مامور نمود تا با تماسهای مکرر با شاه او را بطور کامل در جریان «آنچه قرار بود انجام گیرد» قرار دهد و رضایت اورا جلب نماید

این توطئه ها بهمراه دیدارهای مختلف سران رژیم شاه و عناصر خائنی که دیروز خود را در صفوف انقلابی نهضت «جا» زده بودند ادامه داشتند تا در 28 مرداد 1332 با تشخیص اینکه «زمینه کاملاً آماده است»، کودتائی که چند روز پیش یعنی 25 مرداد با شکست مواجه شده بود، را به ثمر رساندند و مصدق چریک پیر ملت ایران را به احمد آباد تبعید نمودند.

باشد تا با دیدی باز از اینهمه تلاش و کوشش و صداقت و ایثار، از یکطرف و جنایت و از پشت خنجر زدنهای از طرف دیگر، درس بیاموزیم و در حرکت امروز و پیروزیهای فردایمان بکار بندیم

منبع: سایت ابلاغ