ابلاغ
سایت کانون ابلاغ اندیشه های شریعتی

WWW.KANOONEBLAGH.ORG

.
آزادي، در دامن اسارت مي زايد، در زنجير رشد مي كند، از ستم تغذيه مي كند، با غصب بيدار مي شود. . . هان، اين سرنوشت آزادي است!
در حاشیه سفر و سخنان "قم"

«ولی فقیه در جامهء وحشت و هراس»

جنبش نوین ملی ایران راه خود را تا سرنگونی رژیم ولایت فقیه و جایگزینی آن با "جمهوری ایران" ادامه خواهد داد.
در این مسیر اندیشه شریعتی بعنوان "تنها" آلترناتیو اسلام ارتجاعی نقش آگاهی بخش خود راهمچنان ایفاء خواهد نمود…
ادامه مطلب »

پدرم سنگ قبر ندارد

پای صحبت فرزند یکی از اعدامیان دهه‌ء 60

بیست‌ودوسال از کشتار زندانیان سیاسی‌ ـ عقیدتی در تابستان سال ۱۳۶۷ خورشیدی می‌گذرد.آذر ۲۷ ساله است. پنج ساله بوده است که پدرش اعدام می‌شود. او از روزهای با او و بی‌ او برای ما می‌گوید:

کودتای 28 مرداد و مثلث خاندان پهلوی، روحانیت و حزب توده

فرهاد اسلامی

"ای سردار پیر ما ، سر از زانوی اندیشه ات بردار و خروش فرزندانت را بشنو که با سینه هایی مالامال از امید به فردای پیروزی، نام تو را می برند. ای دهقان سالخورده تاریخ ما....کاش میتوانستی دیوارهای قلعه ای را که در آن به زنجیرت کشیده اند، بشکافی و بیرون آیی تا بچشم خویش ببینی از بذری که در مزرعه اندیشه ها افشانده ای، نسلی روئیده است که جز به جهاد نمی اندیشد و جز به راه تو گام نمی گذارد ... ما به تو اعلام می کنیم بنایی را که پی ریختی می سازیم،جهادی را که آغاز کردی به پایان می بریم و دیواره های استبدادی را که شکافتی فرو میریزیم." ( بخشی از نامه شریعتی خطاب به مصدق – از جانب کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در اروپا به تاریخ 5 ژانویه 1962).

حلاج، سردار دارها - عبدالعلی معصومی

زندگی حلاج و آنچه بر او گذشت و نیز چگونگی شهادتش، در روزگاری که در آن بسر می بریم و دورانی که میهنمان در گذار می باشد، بسا آموزنده و عبرت برانگیز است.
حلاج به جرم "وحدت با وحدانیت"، توسط "خلیفه" عباسی ، به زندان انفرادی، شلاق و شکنجه محکوم گردید وعاقبت به گونه جان گدازی به شهادت رسید.
در سالروز قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 و اولین بهار جنبش نوین مردمی و شهدای این جنبش، که ثمره جنایات دستگاه ولایت فقیه که ره پویان همان خلفای "حلاج کش" می باشند، بی مناسبت ندیدیم که با باز نشر نوشته زیبای آقای عبدالعلی معصومی در بارهء حلاج ، یاد او و آنان که "حلاج وار" شهادت و ایستادن را بر ننگ "نشستن" ترجیح دادند، گرامی بداریم.