بدنبال پیروزی انکار ناپذیر جنبش نوین در قیام عاشورا و در پی ضربات سخت و سیلی محکمی که دستگاه ولایت فقیه از سوی مردم بپاخاسته، دریافت نمود، همانگونه که پیش بینی میشد، سقف سرکوبها بالا رفته و وحشیگریها به اوج رسیدند.
تمامی نیروهای حامی ولایت فقیه، موظف گردیدند برای حفظ و حمایت از "رهبر"، با موضعگیرهای تند و تهدید کننده به صحنه آیند، تا شاید، برای خود و نیز "رهبرشان" فرجی حاصل شود. سخنرانیها، بیانیه ها، خطبه ها، جملگی از " کور کردن چشم فتنه" روایت داشتند. قوه قضائیه، مجریه، مقننه، سپاه، بسیج، نیروی اتنظامی، شورای نگهبان، آخوندهای جیره بستان، یکصدا برخاستند، که در حمایت از "رهبری" تا پای جان آماده اند! آنهم به پشتوانه مردم همیشه در صحنه!
فردای این جار و جنجالها، هنگامی که "مردم همیشه در صحنه اشان" را به خیابانها آوردند تا در پاتک قیام عاشورا، نمایش قدرتی نمایند، بیش از پیش سخره عام و خاص شدند. در تهران 11 میلیونی، 20 الی 30 هزار نفر، در کرج 2 میلیونی، 500 نفر، به "صحنه" آمدند! و ....
هراسی که با شکست عاشورا بر جانشان افتاد و آبروریزیی که میادین خالی تجمعات "خودجوش!" نسیبشان شد، دستگاه حاکم را در چنان خشمی فرو برد که بار دیگر "دانشگاه" این سنگر محکم خط مقدم جنبش را به خون کشید، و اینبار یورش سبعانه "انصار" چماقدار به دانشگاه مشهد؛ 2 شهید، دهها مجروح و بیش از 200 بازداشتی!
اما "دانشجو میمیرد ذلت نمی پذیرد" تنها یک شعار نیست، مشی حرکت و مبین اراده پولادین دانشجویان آزاده این مرز و بوم میباشد. از اینرو، در اعتراض به وحشیگرهای رژیم در روز عاشورا و حملات روزهای بعد به حریم دانشگاهها، بتدریج اعتصابات دانشجوئی، آغاز گشته اند.
دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، بیانیه ای بدین مناسبت منتشر نمودند. در این بیانیه چنین آمده است:
« کشتارهای وحشيانه و يزيدوار مردم توسط رژيم کودتا در روز عاشورا و سپس قرآن بر سر نيزه کردن و هوچي گري های صدا و سيما که به قصد سرپوش گذاری بر جنايات رخداده ی رژیم در روز عاشورا انجام شد کم نبود، که کودتاچيان حتی به عزاداری مسالمت آميز دانشجويان برای شهدای عاشورا در داخل دانشگاه نيز رحم نکرده و در جريان تجمع اعتراضی سبزهای علم وصنعت در روز سه شنبه درهای دانشگاه را به روی ددمنشانِ حيوان صفت باز کردند تا نيروهاي لباس شخصي در کنار مزدوران بسيجِ دانشگاه به دانشجويان حمله ور شده و ده ها تن از آنان را مورد ضرب و شتم قرار دهند.
ما دانشجويان سبز دانشگاه علم و صنعت بار ديگر ضمن محکوميتِ شديد فاجعه ی 8 دی علم و صنعت، که لکه ی ننگ دیگری بر کارنامه ی کودتاچیان است، اعلام مي داريم در اعتراض به هتک حرمت ساحت دانشگاه، بازداشت تعدادی از دوستانمان در تظاهرات روز عاشورا و حوادث اخیر دانشگاه، در اعتراض به ادامه ی بازداشت غیرقانونی "کامران آسا" برادر شهید "کیانوش آسا" و در سوگ و عزای شهدای روز عاشورا تا پايان ترم جاری کلاس های درسي را تحریم کرده و اعتراض مسالمت امیز خود را ادامه خواهیم داد.
به خون شهدای جنبش قسم که هرگز اجازه نمی دهیم راهشان فراموش و خونشان پایمال شود.»
در بیانیه دانشجویان دانشگاه امیر کبیرنیزچنین میخوانیم:
« ....و چه طنز عجیبی دارد تاریخ، حرامیانی که حسین را مرتد می نامیدند و به نام خروج از دین بر او تاختند اکنون با شعار یا حسین و برای خشنودی مدعی جانشینی اولاد حسین با یورش به پیروان واقعی حسین بیگانگی خود با انسانیت را به همگان آشکار کردند و سوختند و کشتند و بردند.
در روز عاشورا شاهد زیر پا گذاشتن تمام اصول انسانی توسط حرامیان بودیم. از کشتار و زندان و تجاوز ابایی نداشتند تهمت و افترا را نیز به آن افزودند.
ولی حقیقت با چراغ عقلانیت و تدبیر راه خود را پیدا خواهد کرد و برای تاریخ نقل خواهد نمود که چگونه در زمان ما گرگان پوستین بره بر تن کردند و هر آن کس را که نمی خواست گوسفندوار از آنها اطاعت کند منافق نامیدند.
تاریخ نقل خواهد نمود که چگونه قصد داشتند با پوشیدن چادر به مجید توکلی، به خيال خام خود "شرف جنبش دانشجويی" را تحقير كنند، كه در قاموس اينان زن بودن ننگ و عار تلقی ميشود.
تاریخ نقل خواهد کرد که یازده تن از دانشجویان این سرزمین را تنها از یک دانشگاه به جرم فهمیدن در بند کردند تا آیندگان ما قدر این گوهر اهورایی (فهمیدن) را بدانند.ولی تاریخ نیز دیگر از ذکر این واقعه شرم دارد. آخر چگونه از دستگیری چهار دانشجوی ورودی جدید بگوید. چگونه نقل کند که دانشجویی با سر شکسته به خوابگاه مراجعه می کند ولی در را به روی خود بسته می بیند.شرم دارد از نقل اين كه لشگري با چماق و زنجير و قمه، شبانه به خوابگاه های دانشجويان هجوم می برند تا فرياد آزادی خواهی جوانان آگاه ايرانی را خاموش كنند.
گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را
به رسوایی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست
آری قلم نیز شرم دارد این واقعه را در تاریخ ثبت کند. و ما دانشجویان دانشگاه امیرکبیر از شرم این واقعه نمی دانیم چگونه بر سر کلاسهای درس و جلسه ی امتحانات حاضر شویم و چاره ای جز این نمی بینیم که تا آزادی کامل هم دانشگاهی های در بندمان همه ی کلاسها و امتحانات را تعطیل کنیم.»
بی تردید، اعتصابات دانشجوئی به منزله "مرحله جدید"ی از جنبش نوین مردم میهن، بتدریج در سایر دانشگاهها نیز آغاز و بلاشک در میان سایر اقشار و صنفها، گسترش خواهد یافت.