با گذشت زمان، رژیم ولی فقیه بهتر و بیشتر به عمق ضربه ای که جنبش نوین مردمی، در قیام عاشورا، بر او وارد کرد، پی خواهد برد. مجموعه داده ها حکایت از سراسیمگی حاکمیت و درماندگی او در ارائه تحلیل مشخص از آنچه در روز عاشورا بر سرش آمد و تاثیرات بعدی آن در سیری که تحولات سیاسی اجتماعی بر خود خواهند گرفت، دارند.
این گمگشتگی و سراسیمگی از ساعات اولیه عاشورا با آغاز حرکت نیروهای مردمی، قابل مشاهده بود. پیشرفت و موفقیت مردم در بسیاری از صحنه های درگیری آنچنان خوفی بر حاکمیت قالب نمود که "شورای امنیت ملی"، در نیمهء روز، مقدم (فرمانده کل نیروهای انتظامی) را احضار و ضمن انتقادً از نحوه عملکرد نیروهایش، فرماندهی "درگیریهای میدانی!" را به سپاه واگذار می نماید. این در حالی بود که رجب زاده، "فرمانده انتظامی تهران بزرگ!" مستقیما و شخصا سرکوب شدید مردم بی دفاع را فرماندهی میکرده است. او در حوالی میدان مصدق (ولی عصر) از سوی یک شیرزن رزمنده، تنبیه میشود. دو عکس بالا هر دو مربوط به مزدور عزت الله رجب زاده میباشند. عکس سمت راست مربوط به قبل از انتخابات و عکس سمت چپ او را پس از کتک خوردن نشان میدهد.
سایت "جهان نیوز" روز 23 دیماه در این رابطه چنین گزارش میدهد: « خبرنگار جهان با خبر شد، آزادی عمل اغتشاش گران در روز عاشورا تا حدی بود که علاوه بر تخریب اموال نیروهای انتظامی و حمله وحشیانه به پرسنل آن، یک زن رزمی کار به فرمانده نیروهای انتظامی تهران بزرگ حمله نموده و به شدت وی را از ناحیه صورت زخمی کرده است.»
دستگاه ولی فقیه، در نهایت بی آبروئی، در فقدان هرگونه مشروعیت مذهبی و سیاسی و در فقر مطلق پشتوانه مردمی، عاجزانه به ریسمان پوسیده "سرکوب و خشونت حد اکثر" روی آورده است. ریسمانی که با رشادت هزاران زن و مرد "رزمی کار" رشته خواهد شد. رژیم به خوبی بر این واقعیت آگاه است چرا که "سوزش دردناک" تیری که در قیام عاشورا بسویش شلیک گردید، تا مغز استخوان "دستگاهش" حس نمود. حال با شلیکهای 22 بهمن، چه خواهد کرد!؟