رژیم درمانده ایران
رژیم درمانده ایران
تحليلی از:
سانفرانسيسکو کرونيکل
آنچه در ايران می گذرد، روز به روز بيشتر شبيه يک جنگ داخلی می شود.
از زمان برپائی تظاهرات 6 دی در تهران وساير شهرهای ايران، رژيم به دستگيری بيش ازهزار نفر از مردم دست زده است. حکومت ايران اعلام کرده ديگر مخالفت ها را «تحمل» نخواهد کرد. آنها بستگان رهبران مخالف را کشتند، هزاران معترض را زندانی کردند، به تجاوزو شکنجه زندانيان دست زدند، معترضان را جاسوس خارجی خواندند و دستور برپائی راهپيمائی هائی به طرفداری از خود را صادر کرده و هزاران نفر را به خيابان ها کشاندند.
عليرغم همه اين اقدامات، ناآرامی ها همچنان ادامه دارد. شش ماه پس از برگزاری انتخابات بحث انگيز رياست جمهوری در ايران، رهبری اين کشور هنوز مشروعيت ندارد. هيچ اندازه وحشیگری و خشونت نيز نمی تواند اين مشروعيت را برای دولت به ارمغان بياورد. این وضعیت شديدترين بحران در عمر 30 ساله رژيم اسلامی محسوب می شود و از نظر زمانی نیز در بدترين دوره اتفاق افتاده است.
درحاليکه انتظار می رود تحريم های سنگين تر خارجی در سال 2010 وضع شود، رژيم نا اميدانه به پشتيبانی همگانی مردمش نيازمند است. اما سرکوب های صورت گرفته، آنهم با حداکثر خشونت، از فرو نشاندن مخالفان بازمانده است. مقامات دولتی نيز در انتخاب قدم بعدی به جنگ و منازعه با يکديگر مشغول شده اند. ناتوانی و درماندگی رژيم حتی باعث شده چين و روسيه، متحدان خارجی وفادار به تهران، درباره دورنمای این کشور دچار سرگشتگی شوند و احتمالاً مخالفت کمتری با تحريم ها نشان دهند. قرار است تحريم های جديد به زودی توسط شورای امنيت سازمان ملل پيشنهاد شود.
احتمال می رود اين ناآرامی ها به ايجاد مشکل در برنامه تسليحات هسته ای ايران منجر شود؛ هرچند در شرايط فعلی، دستيابی به موفقيت در اين قلمرو از اهميت بيشتر برای رژيم برخوردار است. تمامی اين نگرانی ها به اضافۀ وضعيت خاص جغرافيائی - جمعیتی کشور برای رژيم مايه دردسر شده است. بالغ بر 60 درصد جمعيت ايران زير 30 سال سن دارند.
معفرضان به اندازه ای شهامت دارند که جان خود را در این راه از دست بدهند؛ اما با اینکار بیش از هر چیز به رژیم نشان میدهند که مرگ آن حکومت چگونه مرگی خواهد بود.
4 ژانویه 2010
منبع: سانفرنسيسکو کرونيکل
تحليلی از:
سانفرانسيسکو کرونيکل
آنچه در ايران می گذرد، روز به روز بيشتر شبيه يک جنگ داخلی می شود.
از زمان برپائی تظاهرات 6 دی در تهران وساير شهرهای ايران، رژيم به دستگيری بيش ازهزار نفر از مردم دست زده است. حکومت ايران اعلام کرده ديگر مخالفت ها را «تحمل» نخواهد کرد. آنها بستگان رهبران مخالف را کشتند، هزاران معترض را زندانی کردند، به تجاوزو شکنجه زندانيان دست زدند، معترضان را جاسوس خارجی خواندند و دستور برپائی راهپيمائی هائی به طرفداری از خود را صادر کرده و هزاران نفر را به خيابان ها کشاندند.
عليرغم همه اين اقدامات، ناآرامی ها همچنان ادامه دارد. شش ماه پس از برگزاری انتخابات بحث انگيز رياست جمهوری در ايران، رهبری اين کشور هنوز مشروعيت ندارد. هيچ اندازه وحشیگری و خشونت نيز نمی تواند اين مشروعيت را برای دولت به ارمغان بياورد. این وضعیت شديدترين بحران در عمر 30 ساله رژيم اسلامی محسوب می شود و از نظر زمانی نیز در بدترين دوره اتفاق افتاده است.
درحاليکه انتظار می رود تحريم های سنگين تر خارجی در سال 2010 وضع شود، رژيم نا اميدانه به پشتيبانی همگانی مردمش نيازمند است. اما سرکوب های صورت گرفته، آنهم با حداکثر خشونت، از فرو نشاندن مخالفان بازمانده است. مقامات دولتی نيز در انتخاب قدم بعدی به جنگ و منازعه با يکديگر مشغول شده اند. ناتوانی و درماندگی رژيم حتی باعث شده چين و روسيه، متحدان خارجی وفادار به تهران، درباره دورنمای این کشور دچار سرگشتگی شوند و احتمالاً مخالفت کمتری با تحريم ها نشان دهند. قرار است تحريم های جديد به زودی توسط شورای امنيت سازمان ملل پيشنهاد شود.
احتمال می رود اين ناآرامی ها به ايجاد مشکل در برنامه تسليحات هسته ای ايران منجر شود؛ هرچند در شرايط فعلی، دستيابی به موفقيت در اين قلمرو از اهميت بيشتر برای رژيم برخوردار است. تمامی اين نگرانی ها به اضافۀ وضعيت خاص جغرافيائی - جمعیتی کشور برای رژيم مايه دردسر شده است. بالغ بر 60 درصد جمعيت ايران زير 30 سال سن دارند.
معفرضان به اندازه ای شهامت دارند که جان خود را در این راه از دست بدهند؛ اما با اینکار بیش از هر چیز به رژیم نشان میدهند که مرگ آن حکومت چگونه مرگی خواهد بود.
4 ژانویه 2010
منبع: سانفرنسيسکو کرونيکل